|
|
نوشته شده در چهار شنبه 6 آذر 1392
بازدید : 1480
نویسنده : Mohammad
|
|
اينک که من از دنيا مي روم بيست وپنج کشور جهان جزو امپراتوري ايران است و در تمام اين کشور ها احترام دارند و مردم کشور نيز در ايران داراي احترام مي باشند . جانشين من خشايار شاه بايد مثل من در حفظ اين کشور ها بکوشد و راه نگهداري کشورها اين است که در امور داخلي آنها مداخله نکند و مذهب و شعائر آنها را محترم بشمارد .
اکنون که من از دنيا مي روم تو دوازده کرور خزانه سلطنتي داري و اين زر يکي از ارکان قدرت تو مي باشد زيرا قدرت پادشاه فقط به شمشير نيست بلکه به ثروت نيز هست . البته به خاطر داشته باش که تو بايد به اين ذخيره بيفزايي نه اينکه از آن بکاهي . من نمي کويم که در مواقع ضروري از آن برداشت نکن ، زيرا قاعده اين خزانه اين است که هنگام ضرورت از آن برداشت کنند اما در اولين فرصت آنچه برداشتي به خزانه برگردان .
مادرت آتوسابرمن حق دارد پس پيوسته وسايل رضايت خاطرش را فراهم کن.
ده سال است که من مشغول ساختن انبارهاي غله در نقاط مختلف کشور هستم و من روش ساختن اين انبارها را که با سنگ ساخته مي شود و به شکل استوانه اي است در مصر آموختم و چون انبارها پيوسته تخليه مي شود ، حشرات در آن بوجود نمي آيد و غله در اين انبارها چند سال مي ماند بدون اينکه فاسد شود و تو بايد بعد از من به ساختن انبارهاي غله ادامه دهي تا اينکه آذوقه دويا سه سال کشور در انبارها موجود باشد و هر ساله بعد از اينکه غله جديد به دست آمد از غله موجود در انبارها براي تأمين کسر خوار وبار استفاده کن و غله جديد را بعد از اينکه بوجاري شد به انبار منتقل نما و به اين ترتيب تو هرگز براي آذوقه در اين مملکت دغدغه نخواهي داشت ولو دو يا سه سال پياپي خشکسالي شود هرگز دوستان و نديمان خود را به کارهاي مملکتي نگمار و براي آنان همان مزيت دوست بودن با تو کافيست ، چون اگر دوستان و نديمان خود را براي کارهاي مملکتي بگماري به مردم ظلم کنند و استفاده نامشروع نمايند نخواهي توانست آنها را به مجازات برساني ، چون با تو دوست هستند و تو ناچاري رعايت دوستي بنمايي .
. همواره حامي کيش يزدان پرستي باش اما هيچ قومي را مجبور نکن که از کيش تو پيروي نمايند و پيوسته به خاطر داشته باش که هرکس بايد آزاد باشد که از هر کيش که ميل دارد پيروي نمايد.
بعد از اينکه من زندگي را بدرود گفتم بدن من را بشوي و آنگاه کفني را که خود فراهم کرده ام بر من بپيچان و در تابوت سنگي قرار بده و در قبر بگذار اما قبرم را که موجود است مسدود نکن تا هر زمان که مي تواني وارد قبر شوي تا تابوت سنگي مرا ببيني و بفهمي که من پدر تو و پادشاهي مقتدر بودم و بر من بيست وپنج کشور سلطنت مي کردم ، مردم و تو نيز مثل من خواهي مرد زيرا سرنوشت آدمي اين است که بميرد خواه پادشاه کشور باشد يا يک خار کن و هيچ کس در اين جهان باقي نمي ماند .
اگر تو هر زمان که فرصت بدست مي آوري وارد قبر من بشوي و تابوت را ببيني غرور و خود خواهي بر تو غلبه نخواهد کرد اما وقتي مرگ خود را نزديک ديدي بگو قبر مرا مسدود نمايند و وصيت کن که پسرت قبر تو را باز نگاه دارد تا اينکه بتواند تابوت حاوي جسد تو را ببيند . زنهار ، زنهار هرگز هم مدعي هم قاضي نشو اگر هم از کسي ادعايي داري موافقت کن يک قاضي به يک طرف آن ادعا را مورد رسيدگي قرار بدهد و راي صادر نمايد زيرا کسي که مدعي است اگر قاضي هم باشد ظلم خواهد کرد .
هرگز از آباد کردن دست بر ندار زيرا اگر دست از آباد کردن برداري کشور تو رو به ويراني خواهد گذاشت زيرا قاعده اين است که وقتي کشور آباد نمي شود به طرف ويراني مي رود . در آباد کردن ؛ حفر قنات و احداث جاده و شهر سازي را در درجه اول اهميت قرار بده .
عفو و سخاوت ، ولي عفو بايد موقعي بکار بيفتد که کسي نسبت به تو خطايي کرده باشد و اگر به ديگري خطايي کرده باشد و تو خطا را عفو کني ظلم کرده اي زيرا حق ديگري را پايمال نموده ا ي .
بيش از اين چيزي نميگويم اين اظهارات را با حضور کساني که غير از تو در اينجا حاضر هستند ، کردم . تا اينکه بدانند قبل از مرگ من اين توصيه ها را کرده ام و اينک برويد و مرا تنها بگذاريد زيرا احساس ميکنم مرگم نزديک شده است .
:: موضوعات مرتبط:
وصیت نامه بزرگان ,
,
:: برچسبها:
وصیت نامه بزرگان ,
|
|
|